پرنده ای که خواست برود بگذار برود.....هوای سرد بهانه است
....هوای دیگری در سر دارد
پرنده ای که خواست برود بگذار برود.....هوای سرد بهانه است
....هوای دیگری در سر دارد
شده ام شنبه همه میخواهند از من شروع کنند.......... ترک کردن را
انقدرمرا سرد کرد ازخودش که حالا به جای دلبستن یخ بسته ام.............اهای روی احساساتم پانگذارید لیز میخورید...........
دلم طعم لباتو میخواد........ همین جاالان........خسته شدم بسه........ میخوام
عاشق روز هایی هستم که مهربان می شوی حتی اگر نفهمم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
خوشبختی یعنی . . . . . . . .
اون لحظه ای که بدونی. . . . . . . .
عشقت اومده بمونه برای همیشه . . . . . . . .
خوشبختی......
ملاقات دوباره ی چشم های توست....
حتی اگردرنگاه تو تصویری از رو باهم بودنمان نباشد
آغوشت راتنگ تر کن ...
حسادت میکنم به هوایی که بین من وتوست آغوشت راتنگ تر کن...
بی مرز میخواهمت...
دست به صورتم نزن...
میترسم بیفتد نقاب خندانی که بر چهره دارم...
وبعدسیل اشک هایم توراباخود ببرد...وبازمن بمانم وتنهایی...
خیلی سخته ....
دلتنگش باشی...
خیلی اتفاقی تو خیابون ببینیش...
از کنارش رد شی ولی نتونی نگاش کنی...
تنها یک تنها میداند تنهایی تنها درد یک تنها نیست